بن بست های فلسفه باور نمی کنند. كابوسهاي سرد مرا ناپدید کن. تو حال این روزامو میدونی. پر از تشویش و دلشورم. از زاویه ی دید تو من دیووونم. یک دختر قد بلنده از خود راضی. تصمیم گرفتی دور من خط بکشی. آیندتو بی حضور من می سازی. با اون روزاي سابق فرق دارم به هركي بعد تو مشكوك ميشم. دلم براي همه ي دوستان شاعرم عجيب تنگ شده.

آنجاکه زبان باز میماند موسیقی آغاز میشود. این وبسایت جنبه آموزشی برای هنرجوبان موسیقی دارد . مشخص ترین فرم فلامنکو است. عمومی سرچشمه گرفته و طی قرون گذشته وارد رقصهای اندلسیایی شده است . به نظر می آید آن از کلمه. گرفته شده باشد که آن کلمه به معنی فریبها و شوخی ها می باشد;صفتی که در بر دارنده هویت اصلی ویژگی منحصر یه فرد بولریاس است. در مورد چگونگی تکامل این دستگاه نظریه های گوناگونی و جود دارد. نامیده اند یعنی دستگاهی که تغییرات مختلفی را در خود پذیرفته است. در بخش زیر کلیک کنید .

عشق تنها کار بی چرای عالم است. معشوق من چنان لطیف است. که خود را به بودن نیالوده است. چشم هایم که روی هم می افتد. از جایی که نمی دانم. و عشق دروغی که هر شب به هم می بافی. تا زنجیرش کنی دور گردنم. تمام سرخی زمین هجوم می آورد توی صورتم. به دست وپایی که گم می شود.

اما با چشمهای خیس ! نیم نگاه ثابت . دیگر هیچ آسمانی را باور نداشت. گنجشکی که سرش به شیشه خورده بود. چه روزای خوبی بودن که گذشتن! همیشه فکر میکردم هرچی بزرگتر بشم بهتر میشه اما.

براي چندمين بار بصورت مجدد اقدام به انتشار اشعار خود نمودم باشد که با راهنمائي و نقد صاحبان فن اشکالات موجود را مرتفع نمايم اکثر شعرهاي اين بلاگ بارها به چاپ رسيده است لذا از عموم سروران خواهشمند است درصورت هرگونه استفاده در اصل شعر تغيير ندهند نيازي به نام بردن از من نيست. خدای را چشمانت را نبند. خدای را چشمانت را نبند. به کوری چشم فاصله ها. چشم به روی دنیا بستم و.

هیچ صیقل نکو نخواهد کرد آهنی را که بد گهر باشد.

سه شنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۲. یادداشتی بر مجموعه داستان عشق و رب به اندازهی کافی نوشتهی حمید عبدالهیان. یادداشتی بر مجموعه داستان عشق و رب به اندازهی کافی نوشتهی حمید عبدالهیان. جوی و لجن و تشنه.